English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (6244 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
falsely <adv.> U بصورت اشتباه
faultily <adv.> U بصورت اشتباه
incorrectly <adv.> U بصورت اشتباه
phonily <adv.> U بصورت اشتباه
wrongly <adv.> U بصورت اشتباه
by mistake <adv.> U بصورت اشتباه
by a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
as a result of a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
by accident <adv.> U بصورت اشتباه
inadvertently <adv.> U بصورت اشتباه
unintentionally <adv.> U بصورت اشتباه
spuriously <adv.> U بصورت اشتباه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
range error U اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place <idiom> U درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] U این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
picker U دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
terrtorialize U محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
saddle bag U خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
variable stroke U پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
peach design U نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
vitrify U بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design U طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
pomegrenate design U طرح گل اناری [این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
peacock U طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
floundering U اشتباه
flounder U اشتباه
mistakes U اشتباه
error U اشتباه
floundered U اشتباه
lap sus U اشتباه
faults U اشتباه
faulted U اشتباه
fault U اشتباه
goof U اشتباه
goofed U اشتباه
goofs U اشتباه
jeofail U اشتباه
wrong U اشتباه
in error <adj.> U اشتباه
false <adj.> U اشتباه
mistake U اشتباه
wrongs U اشتباه
wronging U اشتباه
goofing U اشتباه
flounders U اشتباه
clanger U اشتباه
barratry U اشتباه
mix-up U اشتباه
trip U اشتباه
tripped U اشتباه
errancy U اشتباه
trips U اشتباه
fumbles U اشتباه
fumbled U اشتباه
fallacy U اشتباه
fumble U اشتباه
mistakenness U اشتباه
fallacies U اشتباه
snafu U اشتباه
overseen U در اشتباه
errors U اشتباه
mix up U اشتباه
mistaking U اشتباه
inerrant U بی اشتباه
faux pas U اشتباه
incorrectness U اشتباه
mix-ups U اشتباه
to put one in the wrong U اشتباه
discrepancy U اشتباه
blunders U اشتباه بزرگ
typing error U اشتباه تایپی
systematic error U اشتباه سیستماتیک
blundering U اشتباه کردن
blundering U اشتباه لپی
syntax error U اشتباه ترکیبی
you are mistaken U در اشتباه هستید
misconstruing U اشتباه کردن
blundering U اشتباه بزرگ
blundered U اشتباه لپی
blundered U اشتباه بزرگ
misconstrues U اشتباه کردن
typo U اشتباه تایپی
goofs U اشتباه کردن
to set U از اشتباه دراوردن
slip-up U اشتباه کردن
slip-ups U اشتباه کردن
probable error U اشتباه احتمالی
parachronism U اشتباه تاریخی
slip up U اشتباه کردن
mistook U اشتباه کردن
blunders U اشتباه کردن
blunders U اشتباه لپی
unmistakable U خالی از اشتباه
to make an error U اشتباه کردن
to make a mistake U اشتباه کردن
miswrite U اشتباه نوشتن
professional misconduct U اشتباه حرفهای
to put wise U از اشتباه دراوردن
disabusing U از اشتباه دراوردن
off the beam <idiom> U اشتباه ،خطا
bloomer U اشتباه احمقانه
trip up <idiom> U اشتباه کردن
make a mistake <idiom> U اشتباه کردن
miscalculations U محاسبه اشتباه
misplay U بازی اشتباه
miscalculation U محاسبه اشتباه
misguidely U از روی اشتباه
miscue U اشتباه کردن
oversight U اشتباه نظری
oversights U اشتباه نظری
blunder U اشتباه بزرگ
to read wrong U اشتباه [ی] خواندن
mils trip U اشتباه میلیمی
metachronism U اشتباه تاریخی
misprints U اشتباه چاپی
misprint U اشتباه چاپی
misstep U اشتباه درقضاوت
blunder U اشتباه لپی
disabuses U از اشتباه دراوردن
disabused U از اشتباه دراوردن
disabuse U از اشتباه دراوردن
mistakenness U در اشتباه بودن
mistaken party U اشتباه کننده
inadvertently <adv.> U بطور اشتباه
misconstrued U اشتباه کردن
misconstrue U اشتباه کردن
to goof up [American E] U اشتباه کردن
I made a mistake . I was wrong. U من اشتباه کردم
mistake of law U اشتباه حکمی
blunder U اشتباه کردن
slip of the tongue <idiom> U اشتباه لپی
mistake of fact U اشتباه موضوعی
mistakable U قابل اشتباه
malentendu U اشتباه فهمیدن
goofing U اشتباه کردن
blaming U اشتباه گناه
absolute error U اشتباه مطلق
blooper U اشتباه احمقانه
blunderingly U ازروی اشتباه
boner U اشتباه مضحک
boo boo U اشتباه کاری
flub U اشتباه احمقانه
fumbles U اشتباه کردن
by mistake <adv.> U بطور اشتباه
mistaken U اشتباه کرده
phonily <adv.> U بطور اشتباه
blames U اشتباه گناه
blamed U اشتباه گناه
blame U اشتباه گناه
mistakes U اشتباه کردن
bedlam U اشتباه شدید
mistaking U اشتباه کردن
unerring U اشتباه نشدنی
fumbled U اشتباه کردن
by a mistake <adv.> U بطور اشتباه
slips U اشتباه کردن
slips U اشتباه لیزی
slipped U اشتباه کردن
slipped U اشتباه لیزی
slip U اشتباه کردن
slip U اشتباه لیزی
deflection error U اشتباه انحراف
deflection error U اشتباه سمتی
fallible U اشتباه کننده
deflection error U اشتباه سمت
fumble U اشتباه کردن
as a result of a mistake <adv.> U بطور اشتباه
by accident <adv.> U بطور اشتباه
unintentionally <adv.> U بطور اشتباه
spuriously <adv.> U بطور اشتباه
dispersion error U اشتباه پراکندگی
delivery error U اشتباه در تیراندازی
computational U اشتباه در محاسبه
dead shot U تیر اشتباه
bungler U اشتباه کار
goofed U اشتباه کردن
inaccuracies U اشتباه غلط
inaccuracies U خطا یا اشتباه
inaccuracy U اشتباه غلط
erroneous U غلط اشتباه
inaccuracy U خطا یا اشتباه
mistake U اشتباه کردن
peccadillos U اشتباه کوچک
miscarriage of justice U اشتباه قضایی
peccadilloes U اشتباه کوچک
miscarriages of justice U اشتباه قضایی
goof U اشتباه کردن
fault U تقصیر اشتباه
faulted U تقصیر اشتباه
faults U تقصیر اشتباه
lapsus memoriac U اشتباه یا لغزش
lapsus linguac U اشتباه لپی
falsely <adv.> U بطور اشتباه
peccant U اشتباه کار
incorrectly <adv.> U بطور اشتباه
wrongly <adv.> U بطور اشتباه
faultily <adv.> U بطور اشتباه
peccadillo U اشتباه کوچک
bunglers U اشتباه کار
blundered U اشتباه کردن
bobble U اشتباه کاری لغزش
wrongheaded U مصر در اشتباه خود
you are mistaken U اشتباه کرده اید
miscalculate U اشتباه حساب کردن
bobble U پی درپی اشتباه کردن
in the wrong <idiom> U اشتباه ،درستی حقیقت
Recent search history Forum search
2مهرآسا
1pedal pamping
1nternal brand management of destination brands: Exploring the roles of destination management organisations and operators
1rhodamine
1i had to see for myself
1واژه برزین برای تلفظ بهتر در انگلیسی بصورت Berzin نوشته شود یا Barzin?
1it exists as a series of acidic ,yellow to black macromolecules of unknown but high molecular weight
1the rate of diffusion will be less than if the pure solvent was exposed to the air
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com